نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
4. تير 1399 - 11:01
چهارم تیرماه سالروز حماسه عظیم "پد خندق" است؛مظلومتی از جنس عاشورا و حماسه ای بزرگ از رشادت ها و جانفشانی های رزمندگان کهگیلویه و بویراحمد که به نوعی بیانگر اوج ایثار در دوران دفاع مقدس بود.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،چهارمین روز از چهارمین ماه سال یادآور رشادت هایی است که گردان حضرت رسول (ص) و تیپ 48 فتح کهگیلویه و بویراحمد در پد خندق انجام داد تا دشمن بعثی متحیر بماند که چگونه یک سپاه از ارتش عراق 16 ساعت مقابل یک گردان زانو می زند و نمی تواند پیشروی کند.

امروز 4تیرماه سالروز آن مقاومت و حماسه است حماسه دژ و پدخندق یکی از روزهای سرخ فام دفاع مقدس بویژه برای شیرمردان کهگیلویه وبویراحمدی است که از آن به عنوان تابلوی ایستادگی و ولایت مداری رزمندگان شجاع ایران اسلامی یاد می شود. در عملیات پدخندق 78 دلاور کهگیلویه و بویراحمد شهید و 87 نفر دیگر نیز مجروح و اسیر شدند که البته با احتساب شهدای روزهای قبل آن 124نفر از این استان دراین منطقه شهید شدند

عملیات غرورآفرین پدخندق برگ زرین دیگری از افتخار آفرینی رزمندگان دلاور خطه کهگیلویه وبویراحمد است،پس از اینکه دشمن توانست فاو را از رزمندگان ایران اسلامی پس بگیرد اقدام به گرفتن جزایر مجنون شمالی و جنوبی می کند جزایری که تیپ 48 فتح کهگیلویه و بویراحمد مسئولیت محافظت از آن ها را  بر عهده داشت و چون دژهای آبی متعددی داشت به آن پد خندق نیز می‌گفتند.

 

گردان‌های حضرت رسول(ص) ، گردان امام علی (ع) و گردان شهداء در آن‌جا مستقر بودند و وقتی دشمن برای پس‌گیری آن منطقه حمله کرد بسیاری از تیپ‌ها و لشکرها عقب‌نشینی کردند ولی تیپ 48 فتح جانانه ایستاد و مقاومت کرد.

هلی‌کوپترها و هواپیماهای دشمن مدام محل را زیر آتش گرفته و قایق‌های توپ‌دار مجهز به مسلسل به اضافه چندین تیپ و لشکر از زمین و دریا تیپ را مورد هجوم قرار دادند،در عملیات پد خندق، تیپ 48 فتح به مدت 16 ساعت به مقابله با دشمن بعثی پرداخت که در نهایت با شهادت تعداد زیادی از افراد تیپ و اسارت عده ای از آن ها ،نبرد پایان یافت.

پد خندق رشادت های فراوانی را به خود دیده است لکن حماسه ای که باعث شد نام پد خندق ماندگار شود مربوط به روزهای آخر جنگ است زمانی که عراق به جزایر مجنون حمله و نیروهای زبده خود را برای بازپس گیری این منطقه وارد عمل کرد.

یکی از کتاب هایی که اطلاعات خوبی درباره پد خندق دارد کتابی است با نام« پایی که جا ماند »نوشته آزاده سرافراز "سید ناصر حسینی پور" است .دراین کتاب بخش های جانسوزی از مظلومیت شهدای جاده خندق پس از سقوط دژ به رشته تحریر درآمده است .

سید ناصر حسینی پور دربخش هایی از این کتاب نوشته است:در حالی که سرم پایین بود، کنارم نشست، موهایم را گرفت و سرم را بالا آورد؛ چنان به صورتم زل زد، احساس کردم اولین بار است ایرانی می‌بیند. بیشتر نظامیان از همان لحظه اول اسارتم اطرافم ایستاده بودند و نمی‌رفتند. زیاد که می‌ماندند، با تشر یکی از فرماندهان و یا افسران ارشدشان آن جا را ترک می‌کردند. چند نظامی جدید آمدند. یکی از آنها با پوتین به صورتم خاک پاشید. چشمانم پر از خاک شد. دلم می‌خواست دست‌هایم باز بود تا چشمهایم را بمالم. کلمات و جملاتی بین آنها رد و بدل می‌شد که در ذهنم مانده. فحش‌ها و توهین‌هایی که روزهای بعد در العماره و بغداد زیاد شنیدم. یکی‌شان که آدم میان سالی بود گفت:" لعنه الله علیکم ایها الایرانیون المجوس". دیگری گفت:" الایرانیون اعداء العرب". دیگر افسر عراقی که مودب تر از بقیه به نظر می‌رسید، گفت: "لیش اجیت للحرب؟" (چرا اومدی جبهه؟) بعد که جوابی از من نشنید، گفت: اقتلک؟ (بکشمت؟) آنها با حرف‌هایی که زدند، خودشان را تخلیه کردند.

درادامه کتاب نیز آمده است:دستش را به طرفم دراز کرد تا ساعتم را بگیرد. ساعت را که درآوردم، انداختمش توی آب! عاقبت این کار را می‌دانستم. برایم سخت بود ساعت مچی برادر شهیدم روی دست کسانی باشد که قاتلان او بودند… حق داشت عصبانی شود، این کار او را عصبانی کرد که با لگد به چانه‌ام کوبید و با قنداق اسلحه‌اش به کتفم زد. به صورتم تف انداخت، احساس کردم عقده‌اش کمی خالی شد.

حسینی پور درادامه نوشته است:یکی از آنها که پرچم عراق دستش بود، کنارم حاضر شد. آدم عصبی به نظر می‌رسید، تکه کلامش «کلّکم مجوس و الخمینیون اعداء العرب» بود، چند بار با چوب پرچم به سرم کوبید. از حالاتش پیدا بود که تعادل روانی ندارد. از من که دور شد حدود ۱۰، ۱۵ متر پشت سرم، کنار جنازه یکی از شهدا وسط جاده بود،‌ ایستاد. جنازه از پشت به زمین افتاده بود. نظامی سیاه سوخته عراقی کنار جنازه ایستاد و یک دفعه چوب پرچم عراق را به پایین جناق سینه شهید کوبید، طوری که چوب پرچم درون شکم شهید فرو رفت. آرزو می‌کردم بمیرم و زنده نباشم. نظامی عراقی برمی‌گشت، به من خیره می‌شد و مرتب تکرار می‌کرد: اینجا جای پرچم عراقه!

ابوالحسن غلامی ،یکی از جانبازان قطع عضو دردوران دفاع مقدس است که ازجانفشانی ها و رشادت های رزمندگان کهگیلویه و بویراحمد درحماسه پد خندق می گوید:درچنین لحظاتی یعنی صبحدم ۴ تیر ۱۳۶۷ درمنطقه هورالعظیم واقع درمرزهای جنوبی کشور علی رغم پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران لیکن دشمن متجاوز و دست نشانده باحمله ای گسترده از زمین وآسمان ودریا قصدغافلگیری و تصرف بخش های زیادی ازاستان خوزستان من جمله اهواز را داشت.

وی می افزاید:اماگروه اندکی به تعداد حدود ۱۵۰ نفر از رزمندگان کهگیلویه وبویراحمد واز نسل آریوبرزن حماسه ای از جنس پیروزی خون برشمشیر را رقم زدند وجوانان گچسارانی،دهدشتی ویاسوجی دوشادوش همدیگر ۱۶ ساعت دریک محیط محدود به نام"دژ یاپدخندق"دشمن رازمین گیر کردند تا نیروهای پیاده نظام ایران خودرابه منطقه برسانند.

غلامی بیان می کند:دراین نبرد تاریخی حدود ۸۰ نفرازرزمندگان به شهادت رسیدند و سایرعزیزان مجروح وپس از اتمام فشنگ حتی باسنگ به سینه دشمن رفتند ولی اسیرشدند و مظلومیتی عاشورایی باجلوه هایی از رزم حماسی وعاشقانه را آفریدند.

شکرالله واهبی زاده از یادگاران 8سال دفاع مقدس که مسئولیت فرمانده گردان حضرت رسول(ص)تیپ 48فتح کهگیلویه و بویراحمدرا در حماسه پد خندق برعهده داشتند دراین خصوص  نیز می گوید: با نزدیک شدن به روزهای پایانی خرداد ماه سال 67 ماشین جنگی رژیم بعثی عراق بر حجم تحرکات خود افزود و در همین راستا در 28 خرداد سال 67 و پس از آن دشمن نیروهای خود را در جزایر مجنون تقویت کرد و به روشنی و بدون رعایت اصل غافلگیری دشمن قصد داشت تحرکات خود را نشان دهد تا با ایجاد رعب در نیروهای رزمنده ما ضریب موفقیتش را افزایش دهد.

وی می افزاید:در آن روزها عراق دو هزار نفر نیروی نظامی در نزدیکی شهر بصره مستقر کرده بود تا در کوتاهترین مدت بتواند نیروهای عمل کننده اش را در جزایر مجنون تقویت و پشتیبانی کندو این تنها عراق نبود که داشت به سراغ ما می آمد بلکه 36 کشور شرق و غرب و منطقه که دارای تسلیحات پیشرفته بودند آن روز ارتش عراق را از اول جنگ تا این روز همراهی می کردند.

واهبی زاده تصریح می کند:بیشترین حمایت شرق و غرب از عراق در اواخر جنگ بود و این حمایت ها به این دلیل بود که می خواستند با این حمایت روسیاهی و شکست های پی در پی صدام و حمایت کنندگانش را جبران کنند.

این یادگار 8سال دفاع مقدس بیان می کند:روز چهارم از ماه چهارم سال 67 یادآور خاطرات مقاومت کم نظیر، عاشورایی عاشورائیان گردان حضرت رسول(ص) در پد خندق است سرانجام ارتش عراق با طرح ریزی قبلی و شناسایی و شناختی که از منطقه جزایر، کوشک و طلائیه داشت با اجرای آتش سنگین بامداد چهارم تیرماه 67 حمله خود را آغاز کرد.

وی می افزاید:این آتش سنگین روی خط دفاعی، جاده های ارتباطی، مواضع توپخانه ها، مقرها و مراکز تجمع نیروهای ما بود و همچنین دشمن به  بمباران شیمیایی منطقه که دامنه آن تا حوالی هویزه گستر یافته بود، اقدام کرد.

واهبی زاده می گوید:دشمن  ساعت سه و 45 دقیقه صبح همان روز عملیات خود را از محورهای جاده خندق – طلائیه و پیچ کوشک آغاز کرد و در محور خندق نیروهای دشمن با تیپ های 1 ، 2 و 3 کماندویی از سپاه ششم وارد عمل شدند.

این رزمنده دوران دفاع مقدس تصریح می کند:گردان حضرت رسول (ص) متشکل از پاسداران رسمی گچساران، یاسوج  و دهدشت بود روی جاده خندق مستقر بود،جاده خندق بین جزایر مجنون و شط علی در منطقه هور قرار دارد ارتفاع این جاده (پدخندق) از سطح آب هور 2 الی 3 متر است عرض آن 8 متر و طولش 13 کیلومتر می باشد. در انتهای این جاده که پیشانی جنگ بود دژی داشت که معروف بود به دژ خندق که گنجایش یک گروهان را داشت.

وی اضافه می کند:دشمن در سمت چپ ما از جزایر عبور و در محور طلائیه و کوشک توانست پیشروی کند و تا ساعت 9 صبح یگان های خود را به جاده اهواز خرمشهر کیلومتر 55 برساند، و با بستن جاده و زدن چند پل و تخریب قسمتی از راه آهن در نقطه مرزی مستقر شوندکه در آن عملیات تنها محوری که سقوط نکرد و معادلات دشمن را به هم زد و دشمن را در رسیدن به اهدافش ناکام کرد محور خندق بوده که با مقاومت کم نظیر دلاور مردان گردان حضرت رسول (ص) روبرو شد.

واهبی زاده درادامه بیان می کند:با وجود اینکه ما در یک محاصره کامل به سر می بردیم و هیچ امیدی به پشتیبانی نبود ولی دشمن یک قدم نتوانست پیشروی کند و ناچارا شد از سمت چپ ما را از پشت دور بزند باز با این کار هم موفق نشد و اگر دشمن از طریق جاده خندق در همان ساعات اولیه موفق می شد می توانست از طریق آن جاده در همان ساعت 8 صبح خود را به اهواز برساند ولی جنگیدن عاشورائیان گران حضرت رسول (ص) باعث شد که دشمن در این محور موفق نشود.

وی می گوید:رزمندگان گردان حضرت رسول (ص) تا ساعت دو بعد از ظهر با وجود محاصره، گرمای 45 درجه و نبود آب و تشنگی، کمبود مهمات در دو جبهه می جنگیدند، جبهه اول مبارزه با نفس اماره و تحمل مقابل سختی ها و مشکلات و جبهه دوم جنگ با دشمن هم در آب و هم در زمین و هوا بود،شرایط بسیار سخت و دشوار بود آنجا ظهر عاشورا تداعی می شد صحنه های خیلی دلخراشی که  همه چیزش مثل ظهر عاشورا شده بود آن طرف یزیدیان زمان و این طرف حسینیان و عاشورائیان زمان به مصاف هم رفته بودند چرا که امام راحلمان فرمودند جنگ ما تکرار عاشوراست.

این فرمانده دوران دفاع مقدس تصریح می کند:یاد و خاطره شهیدان 8 سال دفاع مقدس گرامی باد آن دلاور مردان شهید شدند تا امروز من و شما و همه ملت ایران صاحب استقلال، آزادی و امنیت باشیم،کسانی باید از رشادت ها و حوادث آن روزها بگویند که خود آن شرایط را درک کرده باشند برخی از کسانی که امروز از آن حوادث سخن می گویند آن روزها حضور نداشته اند و برخی دیگرهم به دلیل فشارهای جنگ تسلط کافی بر شرایط نداشته اند پس باید در روایت حوادث آن روزگار دقت شود.

پد خندق رشادت های فراوانی را به خود دیده است عملیات «پد خندق» با 127 شهید توسط رزمندگان دلیر و شجاع استان کهگیلویه و بویراحمد انجام شد و یکی از پرافتخارترین عملیات‌هایی بود که در آن، رزمندگان سلحشور این استان با رشادت، ازخودگذشتگی و دلاوری‌های خود مانع از الحاق تیپ ششم دشمن به دیگر گروه‌های آن‌ها شدند.

 

 
 
 

نظرات کاربران

تازه های سایت

پربازدیدها