نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
28. دى 1401 - 9:28
15 سال پیش یعنی در سال ۲۰۰۸ میلادی رژیم صهیونیستی باهدف نابود ساختن مقاومت به نوار غزه حمله کرد، اما نه‌تنها هدف این رژیم محقق نشد، بلکه اسطوره شکست‌ناپذیری آن نیز در جنگ ۲۲ روزه تحقیر شد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب، ناکامی‌های آمریکا در منطقه خاورمیانه و شکست طرح‌های خاورمیانه بزرگ و خاورمیانه جدید، با شکست رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه لبنان به اوج رسید و زنگ خطری جدی را برای منافع آن‌ها به صدا درآورد. ازآنجاکه در سال‌های اخیر، جریان بیداری اسلامی با محوریت ایران و همکاری سوریه، حزب‌الله لبنان و حماس مرکز ثقل، تحولات در حساس‌ترین منطقه جهان؛ یعنی خاورمیانه قرار گرفت، ضربه به هر نقطه این کانون می‌توانست روزنه امیدی برای دشمنان آن باشد و حمله به غزه نیز از این منظر قابل‌تحلیل است.

رهایی صهیونیست‌ها از کابوس شکست در جنگ ۳۳ روزه لبنان و احیای قدرت بازدارندگی این رژیم، از اهداف اصلی جنگ 22 روزه غزه بود؛ اما همان‌گونه که حزب بالله در آن جنگ توانست بر ارتش این رژیم پیروز شود، حماس نیز با تکیه‌بر عوامل مهمی چون؛ ایمان دینی، تعهد مبارزان و ساکنان نوار غزه به مقاومت در برابر اشغالگران، مردمی بودن و پایگاه اجتماعی قوی، یک‌بار دیگر پایان افسانه شکست‌ناپذیری رژیم صهیونیستی را اثبات کرد.

اهداف رژیم صهیونیستی از این تهاجم با اهداف خاورمیانه‌ای آمریکا همسویی داشت؛ به‌گونه‌ای که می‌توان گفت اشغالگران قدس در جهت اهداف کلان آمریکا، جنگ علیه حماس را آغاز کردند تثبیت مجدد برتری نظامی، حذف ساختار نظامی حماس، ترور رهبران حماس، شکست روحیه مردم غزه و آنان مجازات به خاطر پناه دادن به حماس و متنفّر ساختن آن‌ها از حماس، اجرای راهبرد فرار به جلو و پوشش گذاشتن بر ضعف‌های نظامی، تلاش برای شناسایی رژیم غاصب صهیونیستی از طرف دولت قانونی فلسطین، اعمال فشار بر سوریه برای حل مسئله بلندی‌های جولان و انعقاد قرارداد صلح و شناسایی رژیم صهیونیستی از سوی این کشور، رفع مشکلات رژیم صهیونیستی با سایر دول عرب به‌منظور برقراری روابط گسترده دیپلماتیک و اقتصادی با آنان، مهار نیروهای مخالف رژیم صهیونیستی در منطقه، برقراری امنیت و شناسایی رژیم صهیونیستی از سوی کشورهای منطقه، مهار موج اسلام‌گرایی، ایجاد دگرگونی راهبردی در منطقه با توجه به برتری نظامی، ایجاد تفرقه در جهان اسلام، مهیاسازی فضای گسترده‌تر برای تنفّس صهیونیسم، دسترسی به توافقنامه‌های امنیتی و سیاسی با دولت و خودگردان تأمین امنیت سرزمین‌های اشغالی، ازجمله این اهداف بود.

تغییر اولویت‌های امنیتی منطقه از رژیم اشغالگر قدس به‌نظام جمهوری اسلامی ایران، هدف دیگری بود که آمریکا، غرب، رژیم صهیونیستی و اتحادیه عرب در آن وحدت نظر داشتند. کشورهای عرب متمایل به آمریکا، از قدرت گرفتن حماس و به حاشیه رفتن فتح ناراضی هستند؛ زیرا این امر به تقویت بیداری اسلامی با محوریت ایران منجر شده است. این کشورها در سال‌های اخیر بارها از بسط نفوذ جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه ابراز نگرانی کرده، به دنبال تضعیف نقش منطقه‌ای ایران و تعریف معادلاتی جدید در خاورمیانه با تمرکز ویژه‌بر نقش مصر و عربستان سعودی است.

اعراب دنباله‌رو آمریکا، اقدامات مقاومت مردم فلسطین را در ادامه سیاست‌های منطقه‌ای ایران، قلمداد کرده حماس جنبش را عاملی در جهت افزایش نقش و نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی در حل معادلات و منازعات پیچیده می‌دانند. ازآنجاکه آزادسازی سرزمین فلسطین همواره جزء آرمان‌های انقلاب اسلامی بوده است، مقاومت در لبنان و فلسطین نیز ارتباطی راهبردی با جمهوری اسلامی یافته است.به‌عبارت‌دیگر مقاومت مردم علیه رژیم صهیونیست، عقبه راهبردی جریان اسلام سیاسی و بیداری اسلامی با محوریت جمهوری اسلامی ایران است؛ بنابراین، نتیجه اصلی مقاومت مردمی در غزه، پیروزی جریان بیداری اسلامی به رهبری ایران و در کنار آن حزب‌الله، سوریه و حماس بود.

مقاومت حزب‌الله و حماس در مقابل رژیم اشغالگر قدس که با تکیه‌بر توان و پشتوانه مردمی انجام گرفت، دو الگوی ممتاز برای جنبش‌ها، سازمان‌ها و نیروهای مقابله‌کننده با اشغالگران است. جنبش حماس با الگوبرداری از حزب‌الله، توان رزمی _عملیاتی خود را در برابر ارتش صهیونیستی افزایش داد و با تقویت توانمندی موشکی خود، جنوب سرزمین‌های اشغالی را با تهدید روبه‌رو ساخت. با توجه به توان حزب‌الله درتهدید شمال سرزمین‌های اشغالی، در آینده می‌توان شاهد محاصره و در تنگنا قرار گرفتن اشغالگران قدس در میان جنبش‌های اسلامی مسلّحی بود که با بهره‌گیری از فن‌آوری‌های جدید می‌توانند موجودیت پوشالی این رژیم را تهدید کنند البته این امر فقط به جنبش‌های یادشده منتهی نمی‌شود و تمسک به نقاط قوّت حزب‌الله و حماس، الگویی برای تمامی جنبش‌های چریکی در سراسر جهان به‌ویژه در جهان اسلام خواهد بود.

مقاومت جانانه جنبش حماس با اتّکا به پایگاه مردمی خود در نوار غزه، الگوی بسیار مناسبی برای مقابله با اشغالگری در تمام نقاط جهان به‌ویژه جهان اسلام و فلسطین اشغالی است. این الگو که خود ملهم از مقاومت حزب‌الله لبنان در جنگ ۳۳ روزه در مقابل رژیم اشغالگر قدس بود، در زمینه‌های زیادی قابل تأسی است. در جهان عرب گفته می‌شود هیچ جنگی با صهیونیست‌ها بدون حضور مصر امکان‌پذیر نیست؛ اما مبارزه مقاومت فلسطینی در غزه با نیروهای متجاوز رژیم صهیونیستی ثابت کرد که می‌توان بر الگوی بهتر و صحیح‌تری که همان تکیه‌بر توان داخلی است، روی آورد و پیروز شد. مبارزان مقاومت مهمات و موشک‌های خود را در داخل تولید می‌کردند و به خارج وابستگی نداشتند و این موضوع این حقیقت مهم را برای اشغالگران قدس و حامیان آن روشن کرد که اعمال هرگونه محاصره‌ای نخواهد توانست در توان نظامی مقاومت فلسطینی اثر چندانی بگذارد.

یکی از پیامدهای مهم جنگ ۳۳ روزه پایان افسانه شکست‌ناپذیری رژیم صهیونیستی بود. این امر امروز مورد تأیید اکثر قریب به‌اتفاق تحلیلگران مسائل سیاسی و نظامی است. ارتشی که خود را قدرت اول خاورمیانه می‌داند، از دو جریان مقاومت چریکی که دارای امکانات بسیار محدودی هستند، شکست خورد نشریه آلمانی «دی سایت» بابیان این مطلب که بحران غزه، رژیم صهیونیستی را با به نبست مواجه کرده است، نوشت: رژیم اشغالگر قدس در خرابکاری استاد است. سران این رژیم با شکست مجدد در غزه، نه‌تنها اعتبار خود را برای صلح از بین بردند، بلکه آبروی شرکای مذاکره‌ای خود را نیز از بین بردند.

همان‌گونه که حزب‌الله در جنگ ۳۳ روزه بر ارتش صهیونیستی که قدرتمندترین ارتش نظامی در منطقه بود، پیروز شد، حماس نیز یک‌بار دیگر پایان افسانه شکست‌ناپذیری رژیم صهیونیستی را اثبات کرد. اکنون مردم منطقه، مقاومت حزب‌الله و حماس را با شکست سریع ارتش‌های سه کشور بزرگ عربی در جنگ شش‌روزه سال ۱۹۶۷ مقایسه می‌کنند و این امر به تقویت روحیه ارتش‌های عربی و امیدواری به ثمربخشی جریان مقاومت کمک می‌کند.

انتهای پیام/

نظرات کاربران

تازه های سایت

پربازدیدها