روایتی زیبا از شهادت دو همرزم گچسارانی در عملیات بیتالمقدس
رمضان در وسط سینهزنی رزمندهها با پسر شهیدش هم حرف میزد: امیر جان دارم میآم پیشت، منتظرم باش؛ اما کسی حرفش را جدی نمیگرفت.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،دوم خرداد 1361 و شب عملیات فتح خرمشهر(بیت المقدس) بود. رزمنده ای یاسوجی سایر رزمنده ها را دور خودش جمع کرده، دم گرفته بود. با فاصله از او "رمضان اسماعیلی" بازاری گچسارانی هم در حلقه رزمنده ها می خواند:"ای زمین کربلا من یک پسر گم کرده ام / او پدر گم کرده و من هم پسر گم کرده ام".
رمضان در وسط سینه زنی رزمنده ها با امیر (پسر شهیدش) هم حرف می زد: امیر جان دارم می آم پیشت. منتظرم باش.اما کسی حرفش را جدی نمی گرفت.شاید هم فکر می کردند این هم جزئی از نوحه اوست. نیروها تقسیم شدند. رمضان با حسین(شهید حسین خندانی) بود. قرار بود در خودروی توپ 106 سوار شوند.
فرمانده تفنگ های 106 "قنبر صابری" بود که دو شب گذشته رمضان سر شرکت در عملیات با او بحث کرده بود. صابری به رمضان احترام می گذاشت. آن شب هم اصلا به روی خودش نیآورد. جیپ هایی را که توپ ها بر روی آنها سوار بودند، به مواضع تعیین شده هدایت کرد تا هر کدام را در سنگر از پیش آماده شده مستقر کند.
قرار بود توپ ها ساعت 30/11 شروع به شلیک کنند. ساعت ده شب بود که رمضان، حسین و راننده که اسمش سیف الله بود، سوار بر جیپی که توپ 106 روی آن نصب شده بود، در سنگر خودشان مستقر شدند.رمضان از دیشب حضور امیر را کنار خودش حس می کرد. اما حالا بوی او را هم می شنید.
رمضان نمی دانست قرار است چه اتفاقی بیافتد. فقط منتظر بود. حسین یک بار دیگر برای رمضان توضیح داد که چه کاری باید انجام دهد و از رمضان خواست او هم توضیح دهد. قرار بود رمضان خرج توپ را داخل لوله توپ قرار دهد تا حسین شلیک کند.

رمضان وسط توضیحاتش به حسین، امیر می گفت. خودش متوجه نبود. چرا که حسین را امیر می دید. صدای امیر را می شنید. در این بین حسین هم لبخند می زد و چیزی نمی گفت. انگار که حسین هم بوی امیر او را شنیده بود.
منتظر ساعت 30/11 دقیقه بودند تا آتش باران را به همراه سایر توپ های 106 شروع کنند. آن طرف تر از چادر آنها نیروهای ارتشی مستقر بودند. صدای گلوله باران از طرف نیروهای خودی و نیروهای دشمن شنیده می شد.
یک لحظه به دل رمضان چرخید. اشهدش را بگوید و گفت. موقع گفتن تشهد، یاد لحظه تولد حسین خندانی افتاد.از او پرسید:پدرت گفته که وقت دنیا اومدنت من رفتم بالا پشت بوم تون، اذون گفتم و چشمانش خندید. حالا ماشاءالله شدی فرماندهِ من و دراین هنگام آرام به پشت حسین زد: حسین آقا...
زیر لب چند بار حسین حسین گفت و نوحه همیشگی اش را خواند: بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا/ بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا... یک آن سوزشی در سر و صورتش احساس کرد. زبانش فقط به یا حسین علیه السلام چرخید و افتاد.
ساعت 30/11شد. صابری هر چه انتظار کشید، از سنگری که رمضان اسماعیلی و حسین خندانی آنجا مستقر بودند، خبری نشد. خودش را به سنگر رساند. نیروهای ارتشی که با فاصله از آنها در سنگرشان مستقر بودند، به او گفتند گلوله خمپاره بهشان خورده.
قبل از رسیدن صابری نیروهای امداد "حسین خندانی" را که ترکش خمپاره به رگ پشت پایش خورده بود، به عقب منتقل کرده بودند. سیف الله هم زخمی شده بود. اما رمضان یک طرف سر و صورتش را ترکش های خمپاره برده و بلافاصله به شهادت رسیده بود.خبر شهادت رمضان با بی سیم اعلام شد و ساعتی بعد "حسین خندانی" هم به رمضان پیوست.
انتهای پیام/
نظرات
                                 پربیننده ترین ها
پربیننده ترین ها
                            
                            - ■ نخستین «جشنواره انار» در مارین گچساران+ تصاویر
- ■ جشن افتخارآفرینی آموزشگاه جاوید در گچساران+ تصاویر
- ■ حواشی نشست هماندیشی معتمدین در گچساران+ تصاویر
- ■ آیا مسئله انحلال شورای شهر دوگنبدان سیاسی است؟
- ■ همایش «ارکان مساجد» در گچساران+ تصاویر
- ■ واکنش «تاجگردون» به جذب نیرو در شرکت نفت گچساران!
- ■ آیین نکوداشت ائمه جمعه فقید گچساران+ تصاویر
- ■ فوت نوجوان گچسارانی بر اثر برخورد با خودروی جمعآوری زباله
- ■ واکنش امام جمعه گچساران به مسئله انحلال شورای شهر!
- ■ سفری به «روستای فتح» در کهگیلویه و بویراحمد
- ■ کارگاه توانمندسازی فرماندهان بسیج نواحی گرمسیری کهگیلویهوبویراحمد
- ■ همایش روز ملی روستا و عشایر در گچساران+ تصاویر
- ■ ماجرای متلک «علیرضا دبیر» به «تاجگردون»
- ■ موضع شدید فرماندار گچساران در خصوص جذب نیرو!
- ■ راهپیمایی «بشارت نصر» در گچساران+ تصاویر و فیلم
                                 آخرین اخبار
آخرین اخبار
                            
                            - ♦ روایت شعور و ایمان در هفته بسیج دانشآموزی
- ♦ وارثان راه شهید فهمیده
- ♦ سفری به «مارین» بهشت حیرتانگیز گچساران+ تصاویر
- ♦ روزی که «رگسفید» گچساران شعلهور شد+ تصاویر
- ♦ مطالبه جدی امامجمعه گچساران از مدیرکل کار کهگیلویهوبویراحمد؟
- ♦ کاپیتولاسیون؛ از تحقیر تا بیداری ملت ایران
- ♦ بسیج سازندگی، میداندار رفع محرومیتها در گچساران+ تصاویر
- ♦ تجلیل از پرستاران فداکار بیمارستان نرگسی گچساران+ تصاویر
- ♦ مطالبه صریح «تاجگردون» از وزیر نفت؟
- ♦ حواشی دست از سر نفت و گاز گچساران برنمیدارد!
- ♦ احیای هویت فرهنگی گلزار شهدای گچساران/ مسئولان دستبهکار میشوند؟
- ♦ هیجان المپیاد ورزشی در دبستان شهید فراشبندی گچساران+ تصاویر
- ♦ اعزام ۵۰۰ دانشآموز گچسارانی به راهیان نور
- ♦ نگرانی «آیتالله حسینی» از بدعتهای عجیب در مراسمات عزا!
- ♦ آیین نکوداشت ائمه جمعه فقید گچساران+ تصاویر
