نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
6. اسفند 1401 - 10:21
سید شهیدان اهل قلم به زیبایی تمام در چند جمله او را وصف می کند« وقتی از این کانال که سنگرهای دشمن را به یکدیگر پیوند می‌داده‌اند بگذری، به «فرمانده» خواهی رسید، به علمدار.او را از آستین خالی دست چپش خواهی شناخت.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب، جنگ با تمام سختی‌ها و تلخی‌ها، بستر مناسبی برای ظهور و بروز استعدادها است. رزمندگان کشورمان باوجود محدودیت‌های نظامی و تسلیحاتی، مقاومتی ارزشمند در طول هشت سال دفاع مقدس ثبت کرده‌اند و فرماندهان جوانی همچون «شهید حسین خرازی»، پرچم‌دار این جان‌فشانی هستند. لشکر 14 امام حسین علیه‌السلام با حضور در اغلب عملیات‌ها، جزء موفق‌ترین نیروهای نظامی ایران در جنگ تحمیلی بوده است.

شیوه فرماندهی در دفاع مقدس، نوع جدیدی از فرماندهی نظامی را به نمایش گذاشت که با شیوه‌های فرماندهی رایج در ارتش‌های کلاسیک تفاوت ماهوی داشت. در عرف و آیین نظامی رابطه فرمانده و نیرو، یک رابطه مکانیکی و دستوری خشک است که عامل دیوان‌سالاری در آن نقش اساسی دارد و فاقد پویایی است. در این نوع آیین، عناصر پایین‌دست، مانند مهره‌ای جابه‌جا می‌شوند و به همین خاطر در ارتش‌های جهان سوم در بسیاری از موارد، کارایی لازم وجود ندارد در این سبک فرماندهی، تنها عامل سازمانی پیونددهنده، پایین‌دست و بالادست است و طبیعی است که سازمان تا مرز مشخصی قادر به پیشبرد وظایف محوله است و ازآن‌پس تنها عناصر معنوی و اعتقادی می‌تواند راهگشا باشد، همان چیزی که روح اصلی فرماندهی عالی در دفاع مقدس به شمار می‌رفت فرماندهان دفاع مقدس با شیوه مدیریت و رهبری خویش، نقش اثرگذاری در ایجاد انگیزه در رزمندگان و پیروزی‌های متعدد در جنگ تحمیلی داشته‌اند.

بنابراین مدیریت جهادی هرچند اصطلاحی جدید در ادبیات انقلاب اسلامی نیست، اما مدیریتی است که به‌ویژه در مقطع دفاع مقدس به‌خوبی ظهور و بروز یافته است. مدیریت جهادی، سبک رهبری ایرانی است که با هدایت امام خمینی (ره) توانست به‌خوبی کشور را از پرتگاه جنگ تحمیلی برهاند و کارایی خود را به‌خوبی نشان دهد. مدیریت جهادی درواقع آزمون خود را در هشت سال دفاع مقدس انجام داده است.

رهبر معظم انقلاب بارها در فرمایشات خود به مسئله مدیریت جهادی و در پیش گرفتن این الگوی مدیریتی مطلوب از سوی مسئولین نظام تأکید کرده و آن را به‌عنوان راهکاری برای حل مسائل جامعه مطرح کرده‌اند. ایشان دراین‌باره فرموده‌اند: «با حرکت عادی نمی‌شود پیش رفت؛ با حرکت عادی و احیاناً خواب‌آلوده و بی حساسیت نمی‌شود کارهای بزرگ را انجام داد؛ یک‌همت جهادی لازم است، تحرک جهادی و مدیریت جهادی برای انجام کارها لازم است. باید حرکتی که می‌شود، هم علمی باشد، هم پرقدرت باشد، هم با برنامه باشد و هم مجاهدانه باشد. کار جهادی یعنی از موانع عبور کردن، موانع کوچک را بزرگ ندیدن، آرمان‌ها را فراموش نکردن، جهت را فراموش نکردن، شوق به کار؛ این کار جهادی است. کار را باید جهادی انجام داد تا ان‌شاءالله خدمت به‌خوبی انجام بگیرد.»

با این تفاسیر «شهید حسین خرازی»، از فرماندهان دوران دفاع مقدس بود که فرماندهی لشکر 14 امام حسین علیه‌السلام را به عهده داشت و در تاریخ 8 اسفند 65 در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید. در وصف شیوه فرماندهی شهید حسین خرازی آورده‌اند که خود به آنچه می‌گفت عامل بود و همواره در امور، نظرات مشورتی دیگران را جمع‌آوری و سپس تصمیمات را با قاطعیت و صلابت تمام به فرماندهان ابلاغ می‌کرد.

از دیدگاه بسیاری از تحلیلگران، رزمندگان و فرماندهان، شهید حسین خرازی یکی از محبوب‌ترین و بااستعدادترین فرماندهان لشکر در تاریخ دفاع مقدس است شهید خرازی در اوج درگیری‌های غائله کردستان به این منطقه اعزام شد. پس از رشادت‌هایی که درزمینهٔ آزاد کردن شهر سنندج از خود نشان داد، در سمت فرماندهی گردان ضربت که قوی‌ترین گردان آن زمان محسوب می‌شد، وارد عمل شد و در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثری را ایفا کرد و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضدانقلاب وارد آورد.

 با شروع جنگ تحمیلی بنا به تقاضای هم‌زمان خود، پس از یک سال خدمت صادقانه در کردستان راهی خطه جنوب شد و به سمت فرمانده اولین خط دفاعی که مقابل عراق در جاده آبادان - اهواز و در منطقه دارخوین تشکیل‌شده بود منصوب شد. او با کمک نیروهای خود، در حاشیه رودخانه کارون، نخستین خط دفاعی منطقه، معروف به خط شیر را احداث کرد. این ابتکار موفقیت‌آمیز سبب شد که هدایت عملیات در منطقه خوزستان از نیمه دوم بهمن 59 به عهده خرازی گذاشته شود. خطی که 9 ماه در برابر مزدوران عراقی دفاع جانانه‌ای را انجام داد و دلاورانی قدرتمند را تربیت کرد. او در عملیات فرمانده کل قوا در 21 خرداد 60، پس از شکستن خطوط دفاعی و سه کیلومتر پیشروی در مواضع نیروهای عراقی، آن‌ها را وادار کرد که حدود هفت کیلومتر عقب‌نشینی کنند. همچنین، در عملیات ثامن‌الائمه و شکست حصر آبادان در 5 مهر 60 و در آزادسازی‌های بعدی، هم چون طریق‌القدس، فتح المبین و بیت‌المقدس شرکت فعال داشت.

در عملیات شکست حصر آبادان، فرماندهی جبهه داروین را به عهده داشت و دو پل حفار و مارد را که عراقی‌ها با نصب آن دو پل بر روی رود کارون، آبادان را محاصره کرده بودند، به تصرف درآورد. شهید خرازی در آزادسازی بستان بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چذابه و تپه‌های رملی و محاصره کردن آن‌ها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عملیات پیروزمندانه طریق‌القدس بود که تیپ امام حسین علیه‌السلام رسمیت یافت خرازی پس از عملیات طریق‌القدس، تیپ امام حسین علیه‌السلام را تشکیل داد و فرماندهی آن را به عهده گرفت. این تیپ در عملیات فتحالمبین، پس از شناسایی بخش وسیعی از مناطق اشغالی، وارد عمل شد، اما با افزایش فشار نیروهای عراقی در حلقه محاصره قرار گرفت. پس از عملیات فتح المبین، او تیپ امام حسین علیه‌السلام را به لشکر ارتقا داد و همچنان فرمانده آن بود. او در مقام فرماندهی لشکر 14 امام حسین علیه‌السلام، در عملیات‌های مختلف حضور داشت و پیش از شهادت، چند بار مجروح شد.

چند خاطره از شهید خرازی

سردار «علی فضلی» در جلسه انتقال تجارب فرماندهان دفاع مقدس در خاطره‌ای درباره شهید خرازی گفته بود: «...بعد از 3 شبانه‌روز بحث و خستگی مفرط، از جماران پیغام رسید که این عملیات را ادامه بدهید. به‌خوبی به یاد دارم که شهید حسین خرازی در سمت راست من و شهید شفیع‌زاده (فرمانده توپخانه) در سمت چپ من نشسته بودند. فریاد زد: آقا! کی می گه نمیشه در شلمچه جنگید؟! اصلاً مگر غیرازاین است که ما برای سختی در جنگ ساخته‌شده‌ایم؟ امام از ما خواسته باشد و ما بگوییم نمی‌شود؟! با این سخن، فضای جلسه عوض شد، تردیدها شکست و همه اعلام آمادگی کردند...»

امیر سپهبد شهید «علی صیاد شیرازی» در بخشی از کتاب «ناگفته‌های جنگ» در خصوص شهید خرازی گفته است: «...برادر خرازی با کد و رمز اطلاع داد وضعیت ما خوب است و گفت: توانسته‌ایم حدود 700 نفر از نیروها را متمرکز کنیم. اگر اجازه بدهید، ازاینجایی‌که دشمن خط محکمی ندارد، بزنم به خط دشمن، توی خونین‌شهر. ریسک بزرگی بود. هفت‌صد نفر چی بود که ما می‌خواستیم به خونین‌شهر حمله کنیم؟ بعدش جی؟ حالا خوب هم درآمد ولی ... حالت خاصی بردنیای ما حاکم شده بود. زیاد خودمان را پایبند مقررات و فرمول‌های جنگ نمی‌کردیم که این کار بشود یا نشود. گفتم بزنید...»

شهید «سید مرتضی آوینی»، کتاب گنجینه آسمانی گفته است: «...حضور حاج حسین در نزدیکی خط مقدم درگیری، بسیار شگفت‌انگیز بود؛ اما می‌دانستیم او کسی نیست که بیهوده دل به دریا بزند. عالم محضر خداست و حاج حسین کسی نبود که لحظه‌ای از این حضور، غفلت داشته باشد. اخذ تدبیر درست، مستلزم دسترسی به اطلاعات درست است. وقتی خبردار شدیم که دشمن با تمام نیرو، اقدام به پاتک کرده، سر وجود او را در خط مقدم دریافتیم...»

سرلشکر «عزیز جعفری» فرمانده سابق کل سپاه پاسداران در خاطره‌ای نیز گفته است: «تصور اینکه در عملیات بیت‌المقدس ابتدا از رودخانه کارون عبور شود و سپس 30 کیلومتر به سمت خرمشهر حرکت صورت گیرد و از پشت نهر عرایض طی سه مرحله دشمن کاملاً محاصره شود، فکر ابلهانه‌ای به نظر مارسید. دشمن هرگز تصور نمی‌کرد که از پشت محور جاده شلمچه دور خورده و غافلگیر شود. چگونه این اتفاق بزرگ رخ داد؟ دو تیپ نجف اشرف و امام حسین که محور اصلی عملیات را در اختیار داشتند، چنین کردند و اولین نیروهایی که وارد خرمشهر شدند، نیروهای این دو تیپ بودند. دیگر تیپ‌ها و محورها و همه فرماندهان عملیات بیت‌المقدس به این دلگرمی داشتند که محور اصلی عملیات در دست حسین خرازی و احمد کاظمی است و این دو کنار هم هستند...»

سرلشکر «محسن رضایی»، یادواره تجلیل از مادران شهدا در استان لرستان در سال 92 هم گفته است: «شهید خرازی به سه دلیل بر انجام عملیات کربلای 5 تأکید کرد؛ اول اینکه مطرح کرد نیروهای عراقی که اجازه ندادند در کربلای 4 به اهدافمان برسیم، اکنون گرفتار غرور شده‌اند. درنتیجه می‌توان آن‌ها را شکست داد. دوم اینکه کسانی که در عملیات کربلای 4 بچه‌محل‌های خود را ازدست‌داده‌اند، چگونه می‌توانند به خانه‌هایشان برگردند و سوم اینکه مگر ما برای جنگیدن به خدا توکل نکرده‌ایم؟ پس عملیات را انجام می‌دهیم...»

براین اساس پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به‌منظور کسب استقلال و قطع وابستگی به ابرقدرت‌ها، الگوی مدیریت جهادی که نشئت‌گرفته از مفهوم جهاد و نظام ارزشی اسلامی و انقلابی است، پایه‌ریزی شد. مدیریت جهادی مفهومی برگرفته از الگوی مدیریت اسلامی است که ضرورت عملیاتی سازی و استقرار آن در نظام جمهوری اسلامی به‌ویژه پس از دوران دفاع مقدس مورد تأکید مسئولان نظام قرار گرفت. در دورانی که بومی‌سازی رویکردها، ساختارها و فرآیندهای مدیریتی با بهره‌گیری از تجربه موفق فرماندهی و مدیریت در دفاع مقدس ابعاد عملی به خود گرفت، تلاش‌ها برای گفتمان سازی و تبدیل مدیریت جهادی به یک مدل فراگیر و عمومی افزایش یافت.

مدیریت جهادی «شهید حسین خرازی» که ابعاد گسترده نظامی، روانشناسی، اعتقادی و اجتماعی داشته است و انتقال آن به نسل‌های آینده، از اهمیت خاصی برخوردار است. تجربه حاکمیتی کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی نشان می‌دهد اگر مسئولین و مدیران، اعتقاد و رویکرد ارزشی، فرهنگی و جهادی نداشته باشند، مانعی بر سر راه پیشرفت و رشد انسانی و کمال جامعه خواهند بود؛ بنابراین مدیریت جهادی لازمه دستیابی به اهداف جامعه اسلامی و توسعه همه‌جانبه امور است همان‌طور که در هر برهه از تاریخ انقلاب اسلامی اموری که با رویکرد جهادی مدیریت‌شده‌اند، موفقیت چشمگیری داشته‌اند که ازاین‌بین می‌توان به اقدامات جهادی در محرومیت‌زدایی از روستاها و مناطق محروم در ابتدای انقلاب، مدیریت هشت‌ساله دفاع مقدس، محرومیت‌زدایی با طرح جهاد سازندگی پس از جنگ تحمیلی، موفقیت در علوم نوین ازجمله فناوری هسته‌ای، نانو فناوری، سلول‌های بنیادی، دانش موشکی و ماهواره و مانند آن اشاره کرد.

در بخشی از وصیت‌نامه حسین خرازی آمده است«... از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت‌فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم که آن‌ها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا می‌خواهم که ادامه‌دهنده راه آن‌ها باشم. آن‌هایی که با بودنشان وزندگی‌شان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند.خدایا امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سؤال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس.خدایا تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم

با توجه به اینکه مدیریت جهادی در سال‌های اخیر تبدیل به سبک موردنظر برای حل بسیاری از چالش‌های کشور شده، مهیاسازی زمینه‌های موردنیاز برای پیاده‌سازی این سبک مدیریتی، تبدیل به یکی از دغدغه‌های علمی در حوزه مدیریت‌شده است. تبیین ابعاد و مؤلفه‌های مدیریت جهادی با نگاهی به سیره فرماندهان دفاع مقدس ازجمله شهید سرافراز حسین خرازی به‌منظور مدل‌سازی و قابلیت بخشیدن به ظرفیت‌های اجرایی آن به‌عنوان یک الگوی کارآمد، می‌تواند کمک مؤثری به ایجاد شرایط مناسب برای به‌کارگیری این الگو در حوزه‌های مختلف باشد.

به‌طورقطع یکی از نمونه‌های برجسته مدیریت جهادی در کشور، تجربیات فرماندهان نام‌آور دفاع مقدس است. اداره موفق هشت سال دفاع مقدس دوران سراسر افتخاری است که ذهن هر ناظر کنجکاوی را متوجه خود می‌سازد. بررسی تجارب هشت‌ساله دفاع مقدس، مطالعه نوشته‌ها، خاطرات و زندگینامه‌های فرماندهان شهید دفاع مقدس هم ازاین‌جهت که پژوهشگران را با ویژگی‌های شخصیتی آن‌ها آشنا می‌سازد و هم از جهت شناخت شیوه عمل و مدیریت جبهه‌های جنگ، می‌تواند الگوی مناسبی برای مدیران فعلی کشور باشد. مطابق سیره مدیریت و فرماندهی شهید خرازی، یک مدیر جهادی، علاوه بر انجام کارکردهای معمول و وظایف پنج‌گانه مدیریت (برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، رهبری، هماهنگی و کنترل) شاخص‌ها و کارکردهای دیگری را نیز در نظر دارد که از آن جمله می‌توان به مقولات اعتقاد به غیب در برنامه‌ریزی‌ها، توکل به خدا در هدف‌گذاری و نگرش آرمانی در بُعد برنامه‌ریزی اشاره کرد. اعتماد و اطمینان برادرانه به زیردستان، عزم راسخ در اجرای برنامه‌ها و توجه به بیت‌المال، ازجمله مقولات مطرح در بُعد سازمان‌دهی هستند. حضور مداوم در میدان عمل، مشورت با مجموعه زیردست، سرعت عمل و رعایت مداوم نظم و انضباط، در بُعد هماهنگی مطرح می‌شوند و درنهایت می‌توان به مقولات کنترل درصحنه عمل، کنترل تا حدود جزئی و تفویض اختیار به دیگران در بُعد کنترل اشاره کرد.

فرماندهان نظامی در جنگ تحمیلی نقش بسیار ارزنده‌ای در جذب و به‌کارگیری نیروی انسانی داشتند. توانایی آن‌ها برای ایجاد انگیزه در پیروان جهت نیل به اهداف گروهی حائز اهمیت است. استفاده صحیح از افراد، برخورد اخلاقی و صمیمی و درعین‌حال نظامی و حساب‌شده، تشویق توجیه و آموزش، ترقی و ترفیع، درک احساسات و عواطف، استفاده از فکر و ابتکار افراد، کمک به رفع مشکلات شخصی یا خانوادگی آن‌ها و... از مواردی است که یک فرمانده باید به آن‌ها توجه لازم داشته باشد و شهید حسین خرازی دارای این ویژگی بوده است.

در پایان باید خاطرنشان ساخت که جامعه ایرانی، در امروز و فردا، برای پیشرفت و سازندگی، توسعه سیاسی، استقلال سیاسی و اقتصادی و تأثیرگذاری فراملی، نیازمند سبک زندگی دوران دفاع مقدس در درون جامعه و در جبهه‌های جنگ است. دفاع مقدس یک اتفاق در میان اتفاقات تاریخ ایران نیست، بلکه علاوه بر سرنوشت‌ساز و تاریخی بودن، یک الگوی سبک زندگی برای جامعه ایرانی است که در دوران معاصر فاقد الگوی عینی رفتار ملی بوده است. این الگو سخت و پرهزینه به‌دست‌آمده و در حال رنگ باختن و به حاشیه رفتن است؛ اگر چنین شود جامعه انقلابی ممکن است بار دیگر به جامعه عرفی، تسلیم و ستاینده الگوهای بیرونی تبدیل شود و اگر چنین شود، دولت و جامعه ایران یک فرصت غیرقابل تکرار تاریخی را از دست می‌دهد.

 

انتهای پیام/

نظرات کاربران

تازه های سایت

پربازدیدها