کدخبر: ۷۱۲۹۱
۱۸ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۰۶
چاپ

ماجرای "آریو برزن" و مناقشه در کهگیلویه و بویراحمد

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،ابوالحسن حسینی نیک-اخیرا مطلبی تحت عنوان یک” لیککی “عامل شکست”آریوبرزن” و سقوط “هخامنشیان ” در یکی از سایتهای خبری استان بازتاب زیادی به خصوص در ایل بزرگ بهمئی داشت.

در متن حاضر با توجه به مطالعات صورت گرفته  به این مهم که در جهت تحریف حقایق تاریخی صورت می پذیرد پاسخ داده شود.

 

همگان اهل تاریخ و تاریخ اجتماعی می دانند، امروزه از داستانهای تاریخی، که به فراوانی بجای تاریخ علمی وجود دارد،  سوء استفاده های سیاسی می شود همچنین باید توجه داشت از ابتدای قرن ۲۱ دور جدید تمدن بشری آغاز شده است به گونه ای که تاریخ تمدن وارد مراحل حساس خود می شود. سرعت تحولات زیاد است و باید با دقت پژوهشی تمام موضوعات و مسائل را زیر نظر    داشت. زیرا غفلت و کوتاهی از این مهم، تبعات سیاسی، اقتصادی، امنیتی، تاریخی و نظامی فراوانی برای هر کشور و منطقه ای  خواهند داشت.

 

به هر حال با توجه به متون تاریخی یونان، یکی از سرداران بزرگ تاریخ ایران در زمان هخامنشیان آریوبرزن بود. در سومین جنگ اسکندر مقدونی با ایرانیان که به جنگ آربل Arbel یا گوگامل Gqugamele مشهور است در سال ۳۳۱ پیش از میلاد بابل، شوش، استخر (در استان فارس کنونی) را از آن خود ساخت و تصمیم به دست یافتن به پارسه گرفت و به سوی پایتخت ایران حرکت کرد که “آریوبرزن” سردار ایرانی از سرزمین خود با شجاعت دفاع کرد و سرانجام در این راه کشته شد.

البته در چند دهه اخیر پژوهش ها و تالیفات تاریخی در کشور و استان “کهگیلویه و بویراحمد” صورت گرفته است. در این  تالیفات تاریخی به شرح نبرد اسکندر مقدونی و آریوبرزن پرداخته اند. این اقدامات اگر چه تا حدودی خوب بوده اما خالی از اشکال و نقد هم نیست.

شایان ذکر است، شرح ما وقع نبرد آریوبرزن با اسکندر مقدونی یکی از این حوادث تاریخی است که از یک طرف به خاطر ریشه قومی و اجدادی آریوبرزن و از طرف دیگر محل وقوع درگیری این دو سردار، جای شک و مناقشه بین اقوام ایرانی به خصوص مناطق استان کهگیلویه و بویراحمد شده که هر از چندگاهی به رسانه ها کشیده می شود.

نویسنده متن  سعی بر آن دارد که در حد بضاعت علمی خود به این مهم بپردازد.

1-    متون تاریخی دوره باستان ایران معمولا برگرفته از: یکسری روایت های بیشتر مذهبی از دوره ساسانی یا کتیبه های تاریخی  و تاریخ نگاری ها می باشد که عموما هیچ گونه تاریخ نگار ایرانی در زمان هخامنشینی وجود نداشت. یا هیچ متن تاریخی که توسط یک مورخ ایرانی نوشته شده باشد به دست ما نرسیده است.

2-  وقتی یک واقع تاریخی را با جزئیات آن تعریف و تشریح می کنند باید به لحاظ پژوهشی به آن شک کرد.  از این رو، نبرد اسکندر مقدونی و آریوبرزن  تقریبا ۲۵۰۰ سال از آن می گذرد و ایران در آن موقع تاریخ نگار نداشت و از طرف دیگر در متون تاریخ یونانی معمولا قومیت ها را به اسم عام به کار برده اند و اشاره ای به جزئیات نکرده اند.

مثل پارسیها، مادیها، بابلیها و… پس اینکه بعضی از متون تاریخی می نویسند یک سرباز لیکیایی  اسکندر مقدونی را برای حمله به تخت جمشید راهنمایی کرده به لحاظ علمی محل شک و تردید است. یا برای حقانیت و شفاف شدن این موضوع مهم، منابع یا ماخذ مطلب فوق برای افکار عمومی، بهتر است ذکر شود. البته متن زیر که توسط “استاین” مطالعه و بر گرفته از متون یونانی است این موضوع را مشخص کرده و نوشته اسرای ایرانی نه لیکیایی.

But for rich rewards, his prisoners, led him at night through unobserved roundabouts to the rear of the Persian position while Craterus remained with a force in the camp (Arrian 3.18.5-6; Curtius 5.4.29; see also W. Heckel, “Alexander at the Persian Gates,” Athenaeum 58, 1980, pp. 168ff.; attempted reconstruction of the route in Stein, op.
cit., pp. 23ff.)

3-عده ای آریوبرزن را از اجداد کرد ها و عده ای دیگر از لرها می دانند. در کتاب “اتیلا” نوشته “لویزدول” آمده که در آخرین نبرد اسکندر که از شجاعت آریوبرزن خوشش آمده بود به او پیشنهاد داده بودکه تسلیم شود تا مجبور به کشتن او نشود ولی آریوبرزن گفته بود:

“شاهنشاه ایران مرا به اینجا فرستاده تا از این مکان دفاع کنم و من تا جان در بدن دارم از این مکان دفاع خواهم کرد.” آریو برزن در متن فوق مشخص نیست از کجا و مال چه منطقه ای از ایران آن روز بوده است.

یا در زبان و فرهنگ کردی، آريو اشاره به نژاد اين سردار آريايي دارد و برزن كه اكنون در زبان كردي برزان يا بارزان خوانده مي شود به معني بلندي، سربلندي و تركيب اين دو كلمه كه احتمالا لقب اين سردار بوده و به معني آريائي سرفراز مي باشد.

شايان ذكر است كردها نژاد خود را (ئاري) تلفظ مي كنند و اسم برزان يا بارزان نيز در ميان اکراد بسيار متداول است. آریوبرزن یونانی شده اسم فارسی  Ārya-bṛzāna است.

ARIOBARZANES, Greek form of an Old Iranian proper name *Ārya-bṛzāna-, perhaps signifying “exalting the Aryans;”

از طرف دیگر،  قوم ” لر ” که منطقه “کهگیلویه و بویراحمد ” هم  بخشی از این قوم می باشند “آریوبرزن”  را هم از خود می دانند.

و این در حالی است که با توجه به متون یونانی و در متن زیر هم مشخص است، “آریوبرزن” نوه دختری اردشیر دوم  سلسله هخامنشی می باشد و به هیچ قومیتی هم اشاره نشده است.

Son of the famous Artabazus and grandson of Pharnabazus, satrap of the Hellespontine Phrygia, and Apamā, daughter of Artaxerxes II (Arrian, Anabasis 3.18.3, 23.7 with [J.] Kaerst in Pauly-Wissowa, II, col. 883, no. 4; K. J. Beloch in Janus: Festschrift für Lehmann-Haupt, Vienna, 1921, pp. 8f.; H. Berve, Das Alexanderreich auf prosopographischer Grundlage, Munich, 1926, II, pp. 60, 82-83)

4-    در خصوص مکان و منطقه ای که اسکندر مقدونی با آریوبرزن وارد جنگ شده است روایت های متفاوت تاریخی وجود دارد. کردها می گویند جنگ آربل Arbel یا گوگامل Gqugamele درمنطقه آربلا در كردستان عراق كنوني به وقوع پيوست.

در بعضی ازمتون تاریخی تنگه تکاپ واقع بین بهبهان امروزی و منطقه بهمئی “کهگیلویه بزرگ ” و بعضی محققان و متون تاریخی دیگر تنگ تامرادی و حوالی اردکان فارس را محل جنگ این دو سردار یونانی و ایرانی می دانند. اما  آن چیزی که “استاین” از متون یونانی نوشته و در متن زیر آمده بدین گونه است.

تنگه کاش یا کاس “Tang-e Ḵāṣ “در مسیر موازی با دشت بیضا  و یک دره کوچک در ۱۶ کیلومتری رودخانه شول در شرق اردکان به وقوع پیوسته است.

The defensive position selected by Ariobarzanes lay on the shorter mountainous track, and was called the Persian Gate (Arrian, Anabasis 3.18.2; Strabo, Geography 15.3.6) or (if one approached it from Persis) the Susian Gate/Rock (Curtius 5.3.17; Diodorus 17.68.1). The site is generally sought at the   Tang-e Ḵāṣ, a narrow defile flanked by parallel ridges which links the Dašt-e Bayżā with a little valley sixteen km from the Šūl river in East Ardakān (Stein, op. cit., 23ff.).

البته بعضی از محققان بنا به دید خود در موارد و موضوعات تاریخی تفسیرهایی داشته اند که بعد از گذشت چندین سال با توجه به پژوهش های جدید علم تاریخ، مطالعات قبلی به نوعی رد شده اند مانند: “ابن حوقل”، با دیدن نقش برجسته داریوش و اسیران، فکر کرد که داریوش یک معلم و جلوی دانش آموزان ایستاده است. او کمان داریوش را شلاقی تصور کرد که به عنوان معلم برای تنبیه بچه¬ها از آن استفاده می کرد.

“آبل پینس” فرانسوی از یاران رابرت شرلی انگلیس در زمان حکومت صفویه،  نقش برجسته ها و کتیبه های بیستون را که بالای صخره قرار گرفته بود، عروج عیسی توصیف کرد.

“ژاردن” فرانسوی نگاره بیستون را صلیبی با ۱۲ حواری انگاشت. “روبرت کرپورتر” نگاره بیستون را صحنه ای از تورات و نمایندگان قوم بنی اسرائیل دانست که در حضور سلمانصر شاه آشور هستند.
پس بر اساس متن حاضر می توان گفت:

۱- در آن روز ایران، فقط یک “آریوبرزن” نبوده بلکه چندین”آریوبرزن” وجود داشت.

۲- روایت های که از جنگ آربل Arbel یا گوگامل Gqugamele بین اسکندر مقدونی و آریوبرزن وجود دارد بیشتر یونانی است.

۳- در این روایت های تاریخی یونانی اشاره به اسرای ایرانی شده و کلمه لیکیایی وجود ندارد.

۴- محل وقوع جنگ بین این دو سردار تنگ “کاش یا کاس” Tang-e Ḵāṣ نزدیکی رودخانه شول در شرق اردکان فارس است. خامسا، نژاد و اجداد آریو برزن هم دقیقا مشخص نیست از چه اقوام و منطقه  ایران آن روز بود. با توجه به مطالعات استاین که بر گرفته از متون تاریخی یونانی است آریوبرزن را نوه دختری اردشیر دوم هخامنشی می داند.

تذکر :

آنچه گفته شد مطالعه نگارنده از ” آریو برزن ” بدون در نظر گرفتن تعصبات خاص است . امید است سایر محققان و اندیشمندان با نقد این مطلب بر  باز شدن فضای بحث و گفتگو در خصوص مسائل تاریخی فراتر از مسائل قومی و قبیله ای و بصورت علمی و مستند با ذکر منبع و مرجع همت گمارند .

از نقد  دوستان استقبال و در پژوهش های خود از آنان بهره می گیریم .

شرح عکس : ** برخی محققان معتقدند این مکان ( عکس خبر)  آرامگاه “آریو برزن” است

 

انتهای پیام/م

نظرات

نظرات شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.

پربیننده ترین ها

آخرین اخبار