کدخبر: ۷۹۸۴۶
۰۳ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۲۲
چاپ

روایت مردانی جان‌برکف در فاو؛

والفجر 8، حماسه ماندگار رزمندگان کهگیلویه‌وبویراحمد+ تصاویر

عملیات والفجر ۸ در دوران دفاع مقدس، اولین عملیاتی بود که رزمندگان کهگیلویه و بویراحمد در قالب یک تیپ سازمان‌دهی شده وارد عملیات شدند و عملکرد آن‌ها در این عملیات تحسین‌برانگیز بود.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی‌ «آفتاب گچساران» ،عملیات والفجر هشت باهدف تنبیه متجاوز (رژیم بعث عراق) در بعد نظامی و سیاسی در زمستان ۶۴ صورت گرفت، درحالی‌که تسلط بر منطقه جغرافیایی شمال خلیج‌فارس و فاو باعث می‌شد که شهر فاو و سکوهای پرتاب موشک عراق تصرف شوند و با اجرای این عملیات ایران بر اروند تسلط می‌یافت و درنتیجه «ام القصر» تهدید می‌شد و با کویت هم‌مرز می‌شدیم و همچنین راه ورود عراق به خلیج‌فارس نیز مسدود می‌شد. این عملیات در ششمین سال جنگ تحمیلی و در ساعت ۲۲ و ۱۰ دقیقه بیستم بهمن ۱۳۶۴ در مرز جنوبی استان خوزستان (جنوب جزیره آبادان) در منطقه بسیار مهم و حساس انجام شد که در این هنگام نبردی سنگین میان نیروهای ایرانی و عراقی به مدت ۷۵ روز آغاز شد؛ نبردی که درنهایت با پیروزی ایران در این عملیات پایان یافت.

این منطقه عملیاتی ازیک‌طرف در ناحیه مرزی اروندرود قرار داشت که رژیم بعثی عراق به بهانه تسلط بر آن جنگ با ایران را آغاز کرده بود و از طرف دیگر در تنها مسیر ارتباطی کشور عراق با دریای خلیج‌فارس انتخاب‌شده بود و اجرای عملیات در آن می‌توانست ارتباط بندر «ام القصر» را از طریق «خور عبدالله» با خلیج‌فارس مسدود کند همچنین تنها اسکله‌های نفتی عراق بنام سکوهای «البکر و الامیه» در محدوده این منطقه قرار داشتند.

والفجر 8، حماسه ماندگار رزمندگان کهگیلویه‌وبویراحمد

زمین منطقه عملیات نیز یکی از زمین‌های پیچیده جنگی و عملیاتی در آن زمان محسوب می‌شد و دارای عوارض طبیعی و مصنوعی زیادی ازجمله رودخانه، نهر، نخلستان، باتلاق، چولان، جاده، روستا، ساحل، شهر نمکزار، دشت اسکله و بندرگاه بود که برای طراحی عملیات در این منطقه علاوه بر آنکه باید توانایی‌ها و نحوه گسترش و آرایش دفاعی دشمن در نظر گرفته می‌شد جنگ با عوارض طبیعی زمین مانند رودخانه، نهر، نخلستان، باتلاق و... نیز باید موردتوجه قرار می‌گرفت.

 همچنین طرح ریزان عملیات لازم بود تا جنگ با عوارض مصنوعی ایجادشده در زمین را هم مدنظر قرار دهند عوارضی مانند انواع موانع سیم‌خاردار، میله‌های خورشیدی شکل و میدان‌های متعدد مین و از سوی دیگر ازآنجاکه مهم‌ترین مسئله پس از شکستن خط مقدم دشمن و تصرف منطقه عملیاتی و رسیدن به اهداف موردنظر انتخاب منطقه مناسب برای تشکیل خط دفاعی مطمئن جهت مقابله با پاتک‌های وسیع دشمن بود، بنابراین در طرح‌ریزی عملیات باید در گزینش این منطقه پدافندی دقت زیادی می‌شد تا با استفاده از حداکثر عوارض طبیعی زمین مثل دریاچه نمک و نیز با ایجاد خاک‌ریزهای مناسب بتوان منطقه تصرف‌شده را برای مدت معینی حفظ کرد.

مهم‌ترین هدف عملیات والفجر ۸ دست‌یابی به یک پیروزی قاطع نظامی در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل بود تا در آن موقعیت زمانی دولتمردان و سیاستمداران کشور برای حل مسئله جنگ از راه سیاسی از قدرت عمل بیشتری برخوردار شوند در آن زمان مهم‌ترین مسئله برای ختم جنگ روشن شدن مواضع دولت آغازکننده جنگ و کشور متجاوز برای افکار عمومی جهان و نیز جامعه بین‌المللی بود به همین منظور حضرت امام خمینی (ره) اصرار داشتند که باید مسئول و شروع‌کننده جنگ مشخص شود تا از این به بعد مشروعیت و امکان تجاوز به ایران در ذهن همسایگان ایران و قدرت‌های بزرگ شکل نگیرد.

 با این تفاسیر، رزمندگان استان کهگیلویه و بویراحمد در قالب تیپ ۳ لشکر ۲۵ کربلا مأموریت داشتند تا با دور زدن شهر فاو از میان سنگرها و مواضع دشمن عبور کرده سه‌راهی فاو «ام القصر» را تصرف و به سمت پایگاه موشکی پیشروی نمایند و آن را تصرف نمایند.

والفجر 8، حماسه ماندگار رزمندگان کهگیلویه‌وبویراحمد

رزمندگان کهگیلویه و بویراحمد ابتدا در قالب سه گردان «روح‌الله»، «سیف‌الله» و «یدالله» برای انجام این مأموریت (والفجر هشت) وارد عمل شدند. گردان روح‌الله ابتدا وارد عمل شد و تا سه‌راهی فاو ام القصر پیشروی نمودند سپس گردان یدالله از روی جاده پایگاه موشکی و گردان سیف‌الله موازی با این جاده در سمت چپ وارد عمل گردیدند و از افتخارات رزمندگان استان است.

 محاصره شهر فاو و تصرف پایگاه موشکی که یکی از اهداف مهم عملیات والفجر ۸ بود به رزمندگان این استان واگذار شد و به نحو احسن آن را انجام دادند و برای انجام این مأموریت بزرگ شهدای عزیز و گران‌قدری مثل سید «عبدالمحمد تقوی»، «مرتضی جعفری»، «محمدتقی عمرانی»، «حسین رزمنده»، «محمد اسدی»، «ناصح پور»، «محمد کریم موسوی»، «غلام محمد شهبازی» و... به شهادت رسیدند در مراحل بعدی عملیات ۶ گردان دیگر از رزمندگان استان وارد منطقه فاو شدند و در مقابل پاتک‌های دشمن فداکاری‌های بسیاری انجام دادند.

 عملیات والفجر ۸ اولین عملیاتی بود که رزمندگان استان کهگیلویه و بویراحمد در قالب یک تیپ سازمان‌دهی شده وارد عملیات شدند و عملکرد آن‌ها در این عملیات به‌قدری تحسین‌برانگیز بود که فرماندهان سپاه و جنگ را قانع کرد که یک تیپ مستقل به استان کهگیلویه و بویراحمد بدهند و بعد از عملیات «والفجر ۸» تیپ ۴۸ فتح تشکیل و تا پایان جنگ رزمندگان استان در آن تیپ اجرای مأموریت می‌کردند.

این در حالی است که «ابوالحسن غلامی» جانباز گچسارانی در گفتگو با این پایگاه خبری در چند روایت متفاوت از رشادت و جان‌فشانی جوانان کهگیلویه و بویراحمد در عملیات والفجر هشت گفت: چند روز قبل از نبرد تاریخی والفجر هشت جناب «ریحان صفری» فرمانده گروهان، بنده و یکی دیگر از دوستان کم‌سن‌وسال را که اگر اشتباه نکنم «سید محسن پورالحسینی» بود را صدا زد و فرمود «که شما کم سم و سال هستید و ضرورتی ندارد که در مأموریت‌های بعدی گردان باشید» و به خودم هم می‌گفت: «پدرت در عملیات بدر مجروح شده و چون فرزند بزرگش هستی پس نباید جای خطرناک بروی».

وی افزود: درحالی‌که جناب رحیمی پور هم حضور داشتند، به‌هرحال با خواهش و گریه رضایت ایشان را جلب کردیم. چند روز بعد هنگام عملیات پس از عبور از اروند و حرکت به‌سوی سایت موشکی اطراف بندر فاو که مأموریت اصلی یگان‌های عملیاتی استان کهگیلویه و بویراحمد بود، وقتی دریک صف درحالی‌که حرکت به سمت هدف بودیم، نفر جلویی من برگشت و گفت: وقت نماز صبح است، نمازت را بخوان و به رزمنده پشت سرت هم اطلاع بده!

والفجر 8، حماسه ماندگار رزمندگان کهگیلویه‌وبویراحمد

غلامی اظهار کرد: کلی فکر کردم که ما اکثراً وضوهایمان دچار مشکل شده، کفش به پا داریم، درحالی‌که حرکتیم و جهت قبله را هم نمی‌دانیم که کدام طرف است، پس این چه نمازی است! ولی اعتراف می‌کنم زیباترین و خالص‌ترین نماز زندگی ما شد همان نماز بدون وضو، بدون قبله و با کفش. بله کسی که پیام‌رسان خواندن نمازم شد کسی نبود جز رفیق هم‌مدرسه‌ای و هم‌سنم جناب «پورالحسینی» عزیز، فقط همان موقع باهم زمزمه می‌کردیم که این زمین غصبی نیست؟(خاک عراق بود)! آیا نماز ما هم قبول می‌شود؟! حدود دو ساعت بعد کنار پیکر مطهر شهید «محمدتقی عمرانی»، دیدم «پورالحسینی» عزیز به حالت دوزانو روی زمینه نشسته و یک بیلچه کوچک در دست راستش را در زمین فروکرده و از دستش هم رها نشده بود ولی قطرات سرخ‌رنگ خون از کنار گوشش همرنگ بخشی از رنگ پرچم ایران جاری بود و عارفانه به شهادت رسیده بود.

جانباز گچسارانی تصریح کرد: در مقر گردان‌های استان کهگیلویه و بویراحمد در کنار «چغازنبیل» باستان، با اسم زیبای پاسداران عزیزی آشنا شدم ولی سعادت دیدار حضوری با برخی از این دوستان نصیبم نشد. ازجمله «فرامرز اسدی»، ولی می‌دانستم که از هم‌ولایتی‌های دلیرم از دیار باشت باوی هستند و شنیدم فرمانده یکی ازگروهان‌های گردان جندالله یا حزب‌الله است.

غلامی اظهار کرد: زمان سپری شد تا چند روز بعد از نبردهای سنگین روزهای نخست عملیات والفجر 8، خبر آمد که یکی از گردان‌ها موفق به عبور از اروند شد تا جای گردان عملیاتی یدالله را در اختیار گیرد. در همین فاصله برادرم «امان‌الله گشتاسبی» رزمندگان را صدا زدند که هرکسی توانی در بدنش مانده (چند روز بی‌آب و غذا) آماده بشود تا برویم به کمک یگان‌هایی که با گارد ویژه ریاست جمهوری رژیم بعث صدام تن‌به‌تن درگیر هستند.

وی ادامه داد: در همین حال یازده نفر با ایشان حرکت کردیم (حالا من حدود پانزده‌ساله چه‌کاری از دستم برمی‌آمد، نمی‌دانم!) هنوز ابتدای راه بودیم که ناگهان یک اسکادران جنگنده بمب‌افکن استعمار و استکبار بالای سرمان ظاهر شدند و انواع بمب رها کردند! همه دراز کشیدیم و دست در دست هم از هم خداحافظی گرفتیم، حلالیت طلبیدیم و اشهد را آرام زمزمه کردیم چون به‌ظاهر هیچ راه نجاتی نداشتیم. عجب لحظاتی بود همه دوستان و خانواده‌هایمان جلو چشمانمان ظاهر شدند و اشک هامان به بهانه‌های گوناگون جاری شد و عاشقانه چشم در چشم هم دوخته بودیم. ولی وقتی به زمین برخورد کردند منفجر نشدن و لحظاتی بعد معلوم شد همه اقلام شیمیایی هستند، بلافاصله به سمت سنگرهای قبلی رفتیم.

والفجر 8، حماسه ماندگار رزمندگان کهگیلویه‌وبویراحمد

غلامی افزود: ساعاتی بعد گردانی که جناب «فرامرز اسدی» در پیشانی آن‌ها درحرکت بود به ما نزدیک شدند وقتی به 30 متری ما رسیدند با چشمان خودم دیدم که دو فروند جنگنده بمب‌افکن (میراژ فرانسوی یا میگ شوروی) شیرجه زدند به سمتی که آقا فرامرز و سایر دوستانم همچون عزیزان دلم «سرمست ناصح فرد»، «اسفندیار محمدی» و «غلام محمد شهبازی» مستقر بودند و بارها کردن راکت در بین آریوبرزن‌های سرزمینم، همه آن‌ها دسته‌جمعی به مهمانی سالار شهیدان، بی‌بی دوعالم و سقای بی‌دست کربلا رفتند.

جانباز گچسارانی بیان کرد: یاد همه ما بماند که فرامرز می‌توانست به مرز نروند ولی او فرامرزها را برای ایران انتخاب کرد و برای خویشتن فراتر از خاک را به‌سوی آسمان برگزید. من از روزی که وارد گردان یدالله شدم برخی می‌فرمودند هم‌ولایتی و فامیل هستیم ولی من به دلیل سن و سال کم دوستان را نمی‌شناختم. یکی از این بزرگواران جوان شایسته «سرمست ناصح فرد» بود. رفاقتمان نزدیک‌تر شد تا شب‌های عملیات والفجر هشت. از اول عملیات سرمست لطف کرد و من را به‌عنوان هم‌سنگرش برای نوبت مراقبت از خاک‌ریز انتخاب کرد.

وی افزود: روز دوم نبرد فاو چند درجه‌دار ارتش مزدور استکبار جهانی به اسارت درآمدند، درون کیف آن‌ها که مملو از امکانات غرب و شرق بود (لباس رژیم صهیونیستی، سیگار و ادوکلن فرانسوی) سهم من شد یک عدد پیراهن نظامی اسراییلی که سایزش برایم بزرگ بود؛ اما سنگرهای زیرزمینی بعثی‌ها که با نظر کارشناسان صهیونیستی و شوروی ساخته بودند، از انواع امکانات بین‌المللی و ازجمله لباس‌های ویژه خانم‌ها پر بود.

غلامی اظهار کرد: به‌هرحال چشمانم افتاد به یک شیشه ادوکلن و آن را برداشتم. موقع نگهبانی در جوار آقا سرمست عزیز به او ماجرای ادوکلن را گفتم. کمی استفاده کرد و فرمود عجب بوی خوبی دارد، با خنده به من گفت تو بچه‌ای این چیزها به دردت نمی‌خورد، گفتم چرا؟ فرمود این ادوکلن به درد جشن عروسی می‌خورد و فعلاً به تو این حرف‌ها هم نمی‌خورد، یادگاری بده به من تا تو جشن عروسی‌ام استفاده کنم که منم اطاعت امر کردم.

والفجر 8، حماسه ماندگار رزمندگان کهگیلویه‌وبویراحمد

رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: به‌هرحال روز آخر نبرد با چشمان بدشانسم شاهد پرپرشدن سرمست سر مستِ شهادت بودم. وقتی دنبالش می‌گشتم یکی از رزمندگان به من گفت که سرمست ترکش‌خورده به پیشانی مبارکش و انتقالش داده‌اند به پشت خط و با دنیایی از غم و اندوه رفتم سراغ کوله‌پشتی‌اش و ادوکلن را برداشتم. وقتی برگشتیم گچساران به دلیل اینکه اسمم در فهرست مفقودالاثرها بود من را بردند سپاه و سپس به سمت منزل پدرم، غافل از اینکه منزل ما به تصور مفقود شدن ما عزادارند. چند روز بعد پدر آقا سرمست را زیارت کردم و کلی اشک ردوبدل شد. من هم مدت‌ها سنگ گلزارش را با بوی همان ادوکلن معطرمی کردم.

غلامی بیان کرد: بله به‌جای اینکه در جشن عروسی‌اش استفاده بشود، صرف حجله شهادتش شد. سهم «سرمست» از سرزمین زیبای ایران شد یک قطعه زمین دو در یک متر! اما برخی‌ها مساحت منزلشان شد به‌اندازه سایت موشکی دشمن بعثی در کنار فاو!

سردار محمد ارشادی از فرماندهان دوران دفاع مقدس در خصوص عملیات فاو گفت: با عنایت خداوند متعال در کنار هدایت‌های حضرت امام رضوان‌الله تعالی علیه بود که ما توانستیم در طول هشت سال دفاع مقدس همواره عزت و سربلندی، افتخار، شرافت و پیروزی را نصیب ملت ایران و خواری، زبونی، حقارت، خفت و شکست را نصیب سپاه کفر کنیم.

وی افزود: بنابراین یکی از خاطراتی که مصداق عنایت خداوند متعال بود در عملیات والفجر ۸ بود که می‌بایست از اروندرود عبور می‌کردیم همه نگران غواص‌ها بودیم که در آب‌دیده نشوند و عملیات لو نرود ولی عنایت خداوند متعال باعث شد که در شب عملیات ابر غلیظی منطقه را بپوشاند و نزول باران رحمت الهی باعث شد تا دید دشمن کم شود و غواص‌ها به‌راحتی از اروندرود عبور نمایند و صدای پای غواصان که با فین شنا می‌کردند با صدای نزول رحمت الهی ادغام‌شده و دشمن متوجه نشود و این ابر و نزول رحمت الهی به موفقیت و شکست خط دشمن کمک زیادی کرد.

والفجر 8، حماسه ماندگار رزمندگان کهگیلویه‌وبویراحمد

سردار ارشادی تصریح کرد: در خصوص تأثیرگذاری استان در دفاع مقدس باید عرض کنم که استان با بیش از ۳۳ هزار رزمنده، مقام اول را در اعزام نیرو به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل نسبت به جمعیت خود داشته است که این بزرگ‌ترین افتخار برای استان است.

 فرمانده دوران دفاع مقدس تصریح کرد: استان کهگیلویه و بویراحمد در سال ۶۰ تیپ المهدی (عج) را تشکیل و در عملیات فتح المبین و فتح خرمشهر و رمضان با این تیپ شرکت کرد، بنابراین حضور رزمندگان استان در لشکرها و تیپ‌های مختلف سپاه در دفاع مقدس نشان از علاقه و ایثار و شجاعت آن‌ها دارد که همواره زبانزد خاص و عام بوده است؛ اما اوج هنرنمایی رزمندگان استان در عملیات والفجر ۸ بود که در قالب تیپ ۳ لشکر ۲۵ کربلا عمل کردند در این عملیات همه نیروهای استان در تیپ ۳ لشکر ۲۵ کربلا بودند و مأموریت آن‌ها رخنه به عمق مواضع دشمن و رسیدن به پایگاه موشکی عراق در ساحل خور عبدالله بود.

 وی ادامه داد: استان کهگیلویه و بویراحمد در عملیات والفجر هشت، 9 گردان تشکیل داد که در طول دوران دفاع مقدس بی‌سابقه بوده است، تیپ ۳ لشکر ۲۵ کربلا علاوه بر تصرف پایگاه موشکی عراق در دفع پاتک‌های دشمن برای بازپس‌گیری فاو در ۷۵ روز نبرد شبانه‌روزی شرکت فعال داشت و برگ زرینی از تاریخ افتخارات خود را ورق زد.

فرمانده دوران دفاع مقدس افزود: جهادگران جهاد سازندگی در محدوده کارخانه نمک شهر موشکی فاو مسئولیت زدن خاک‌ریز برای انتقال نیروها را داشتند که حدود 30 نفر در سنگر حضور داشتند و به‌نوبت پشت ماشین‌آلات (لودر و بولدوزر) می‌رفتند و اقدام به زدن خاک‌ریز می‌کردند که بسیاری از آن‌ها هم به شهادت رسیدند؛ بنابراین حفظ فاو به این صورت انجام می‌پذیرفت.

والفجر 8، حماسه ماندگار رزمندگان کهگیلویه‌وبویراحمد

سردار ارشادی اظهار کرد: بهترین و ناب‌ترین تصویری که در ذهنم نقش بسته و همیشه همراه ماست همین معنویت رزمندگان اسلام در شب‌های عملیات است، شب عملیات و قبل از شروع عملیات زیباترین قشنگ‌ترین و جذاب‌ترین صحنه‌ها را شاهد بودیم هرکسی خود را تا ساعتی دیگر جز شهدا و در عالم دیگری می‌دید دعا و راز و نیاز رزمندگان دیدنی بود یکی وصیت‌نامه می‌نوشت یکی حلالیت می‌طلبید یکی هم کتاب کوچک دعا را از جیب درآورده و مناجات می‌کرد یکی دوستانش را بغل گرفته بود و گریه می‌کرد یکی تنها تکیه‌بر نخلی زده و اشک می‌ریخت یکی در حال نماز بود یکی سفارش خانواده‌اش را به دوستانش می‌کرد و خلاصه صحنه‌های تکرار نشدنی در شب‌های عملیات مشاهده می‌شد این انسان‌های پاک و صادق و ایثارگر و مجاهد فی سبیل الله این صحنه‌ها را خلق می‌کردند.

وی تصریح کرد: فرماندهان جنگ همه از جوانان بودند و رشادت‌های بسیاری در دوران دفاع مقدس صورت گرفت و امروز این عزت و اقتدار ایران اسلامی به برکت خون شهدا است لذا مسئولان بایستی ادامه‌دهنده راه و سیره شهدا باشند و درراه خدمت به مردم از هیچ تلاشی دریغ نکنند و از این امانتی که در دستان همه ما قرار دارد با تبعیت محض از ولایت‌فقیه به شایستگی صیانت کنیم.

منطقه فاو ارزش فراوانی برای رژیم صدام داشت و تصرف آن دستاوردهایی برای ایران به ارمغان آورد درمجموع تجربیات این عملیات به دلیل ارزش نظامی بسیار بالای آن در تاریخ ابتکارات و نوآوری‌های شیوه‌های جنگی ایران و همچنین یکی از مهم‌ترین طرح‌ریزی‌های عملیات‌های جنگی ایران ثبت‌شده است پس‌ازاین عملیات یکی از امرای ارتش پاکستان می‌گفت ما متحیر هستیم که ایرانی‌ها چگونه این عملیات را در این منطقه سخت طرح‌ریزی و انجام دادند.

انتهای خبر/

پربیننده ترین ها